
سیستم سازی کسب و کار چیست؟ آشنایی با تمام مراحل سیستم سازی
بسیاری از کارآفرینان و مدیران کسب و کار، قهرمانان حل مشکلات روزمره هستند. آن ها با تلاش بی وقفه و حضور دائمی خود، چرخ های کسب و کار را به حرکت درمی آورند. اما این قهرمان بودن، یک تله خطرناک است. کسب و کاری که برای بقا به حضور دائمی یک یا چند فرد مهم وابسته باشد، در واقع یک شغل پردردسر است، نه یک دارایی ارزشمند. راه خروج از این تله و ساختن یک کسب و کار پایدار، قابل توسعه و سودآور، در یک کلمه خلاصه می شود: سیستم سازی.
سیستم سازی فرآیند تبدیل دانش ضمنی، تجربیات و روش های پراکنده در ذهن افراد به فرآیندهای شفاف، قابل تکرار و قابل اندازه گیری است. این کار به کسب و کار شما اجازه می دهد تا بدون وابستگی به یک شخص خاص، نتایجی باکیفیت و باثبات تولید کند. در واقع، شما کسب و کار خود را از یک مجموعه فعالیت های انسانی به یک ماشین هماهنگ و خودکار تبدیل می کنید. این مقاله، نقشه راه جامع شما برای درک عمیق «چرا» و یادگیری دقیق «چگونه»ی سیستم سازی است؛ از تعاریف اولیه و نشانه های نیاز، تا راهنمای گام به گام پیاده سازی و داستان های موفقیت برندهای بزرگ.
سیستم سازی چیست؟
سیستم سازی به معنای طراحی، مستندسازی و بهینه سازی مجموعه ای از فرآیندها، رویه ها و قوانینی است که نحوه انجام تمام فعالیت های یک کسب و کار را مشخص می کند. تصور کنید می خواهید یک رستوران زنجیره ای موفق راه اندازی کنید. اگر هر سرآشپز در هر شعبه، غذا را به سبک خودش درست کند، نتیجه فاجعه بار خواهد بود. مشتریان هر بار با طعم و کیفیت متفاوتی روبرو می شوند و برند شما هرگز اعتباری کسب نخواهد کرد. سیستم سازی یعنی نوشتن «دستور پخت» دقیق برای همه چیز: از نحوه پاسخگویی به تلفن و استقبال از مشتری گرفته تا فرآیند پخت غذا، مدیریت انبار و حتی نحوه تمیز کردن میزها. این دستور پخت ها تضمین می کنند که هر مشتری، در هر شعبه و در هر زمانی، تجربه ای یکسان و باکیفیت دریافت کند. سیستم سازی یعنی جایگزین کردن هرج ومرج با نظم، و تصمیمات لحظه ای با فرآیندهای استاندارد.

چه زمانی به سیستم سازی نیاز دارید؟
۶ نشانه مهم که می گویند کسب و کار شما به سیستم سازی نیاز دارد:
- وابستگی شدید به شما (یا یک کارمند مهم): اگر برای یک هفته به تعطیلات بروید، آیا کسب و کارتان دچار بحران می شود؟ اگر پاسخ مثبت است، کسب و کار شما به جای سیستم، به افراد وابسته است.
- کیفیت خدمات یا محصولات ناسازگار است: اگر مشتریان شما گاهی تجربه ای عالی و گاهی تجربه ای ضعیف دارند، این یعنی فرآیندهای شما استاندارد نیستند.
- رشد کسب و کار باعث ایجاد هرج ومرج می شود: با افزایش تعداد مشتریان و سفارش ها، آیا تیم شما دچار سردرگمی، تأخیر و اشتباهات مکرر می شود؟ این نشانه عدم وجود زیرساخت سیستمی برای توسعه است.
- آموزش نیروهای جدید زمان بر و دشوار است: اگر برای آموزش هر کارمند جدید باید تمام مراحل را از ابتدا و به صورت شفاهی توضیح دهید، شما یک سیستم آموزشی مدون ندارید.
- اشتباهات مشابه بارها و بارها تکرار می شوند: تکرار یک اشتباه نشان می دهد که هیچ فرآیندی برای جلوگیری از وقوع مجدد آن طراحی نشده است.
- شما دائما در حال خاموش کردن آتش هستید: اگر تمام وقت شما صرف حل مشکلات فوری و اضطراری می شود و زمانی برای تفکر استراتژیک و توسعه کسب و کار ندارید، شما در تله کار در کسب و کار به جای کار روی آن گرفتار شده اید.

تفاوت بین سیستم سازی و اتوماسیون
این دو مفهوم اغلب با هم اشتباه گرفته می شوند، اما درک تفاوت آن ها مهم است:
- سیستم سازی (Systemization): طراحی نقشه و استراتژی یک فرآیند است. این مرحله به سوالات چه کاری باید انجام شود؟، چرا باید انجام شود؟ و بهترین روش برای انجام آن چیست؟ پاسخ می دهد. سیستم سازی یک فعالیت فکری و استراتژیک است.
- اتوماسیون (Automation): استفاده از ابزار و تکنولوژی برای اجرای خودکار یک فرآیند از پیش طراحی شده است. اتوماسیون یک فعالیت فنی و اجرایی است.
قانون طلایی: هرگز یک فرآیند ناکارآمد را اتوماتیک نکنید. این کار فقط باعث می شود که شما سریع تر و در مقیاس بزرگتر، اشتباه کنید. ابتدا باید فرآیند را با استفاده از اصول سیستم سازی، بهینه و استاندارد کنید و سپس، در صورت امکان، آن را با ابزارهای مناسب اتوماتیک نمایید. سیستم سازی مغز عملیات است و اتوماسیون بازوهای آن.
چرا سیستم سازی یک سرمایه گذاری مهم است؟
سیستم سازی یک هزینه نیست؛ بلکه یکی از پرسودترین سرمایه گذاری هایی است که می توانید برای آینده کسب و کار خود انجام دهید.

افزایش چشمگیر بهره وری و سودآوری سازمان
وقتی فرآیندها شفاف و استاندارد باشند، اتلاف وقت، انرژی و منابع به حداقل می رسد. کارکنان دقیقا می دانند چه کاری را باید چگونه انجام دهند و نیازی به آزمون و خطا یا پرسیدن سوالات تکراری ندارند. این افزایش بهره وری مستقیما به کاهش هزینه ها و افزایش حاشیه سود منجر می شود. علاوه بر این، یک کسب و کار سیستماتیک می تواند بدون نیاز به افزایش هزینه های سربار به همان نسبت، رشد کرده و سودآوری خود را به صورت تصاعدی افزایش دهد.
بهبود تجربه مشتری، توسعه برند و افزایش رضایت
ثبات و پایداری، سنگ بنای اعتماد مشتری است. سیستم سازی تضمین می کند که هر مشتری در هر نقطه تماس با کسب و کار شما (از اولین تماس تلفنی تا خدمات پس از فروش)، تجربه ای یکسان، حرفه ای و باکیفیت داشته باشد. این ثبات، برند شما را به عنوان یک نام قابل اعتماد در ذهن مشتری حک می کند، رضایت و وفاداری او را افزایش می دهد و احتمالا او را به یک سفیر برای برند شما تبدیل خواهد کرد.

کاهش هزینه ها، ایجاد شفافیت و مسئولیت پذیری
فرآیندهای مستند، نقش ها و مسئولیت ها را به طور کامل شفاف می کنند. دیگر هیچ ابهامی در مورد اینکه چه کسی مسئول انجام چه کاری است؟ وجود نخواهد داشت. این شفافیت، فرهنگ مسئولیت پذیری را در سازمان تقویت می کند و از پاس دادن کارها به یکدیگر جلوگیری می نماید. وقتی اشتباهی رخ می دهد، به جای جستجوی مقصر، می توان به راحتی نقطه ای از سیستم را که نیاز به بهبود دارد، شناسایی و اصلاح کرد.

آزادسازی وقت مدیر و توانمندسازی تیم ها
این شاید بزرگترین مزیت برای یک کارآفرین باشد. کسب و کاری که بر اساس سیستم ها کار می کند، دیگر به حضور فیزیکی و دخالت دائمی مدیر در تمام جزئیات نیاز ندارد. سیستم ها به تیم شما قدرت و استقلال می دهند تا تصمیمات درستی بگیرند و کارها را به پیش ببرند. این امر وقت مدیر را آزاد می کند تا بر روی مهم ترین وظیفه خود تمرکز کند: کار روی کسب و کار، یعنی تفکر استراتژیک، نوآوری، توسعه بازارهای جدید و ساختن آینده سازمان.

راهنمای گام به گام سیستم سازی کسب و کار
سیستم سازی یک پروژه یک شبه نیست، بلکه یک فرآیند مستمر است. این نقشه راه پنج مرحله ای به شما کمک می کند تا این مسیر را به صورت ساختاریافته طی کنید.
گام اول: شناسایی و اولویت بندی فرآیندهای مهم
شما نمی توانید همه چیز را همزمان سیستم سازی کنید. با یک قلم و کاغذ (یا یک وایت برد) شروع کنید و تمام فعالیت های اصلی کسب و کار خود را در چهار حوزه مهم لیست کنید:
- بازاریابی و جذب مشتری: (مثال: تولید محتوا در اینستاگرام، اجرای کمپین تبلیغاتی)
- فروش و تبدیل مشتری: (مثال: برگزاری جلسه دمو، ارسال پیش فاکتور، پیگیری مشتری)
- تولید و ارائه خدمات/محصولات: (مثال: فرآیند تولید محصول، نحوه ارائه خدمات به مشتری)
- پشتیبانی و امور داخلی: (مثال: فرآیند استخدام، پاسخگویی به شکایات، امور مالی)
پس از تهیه این لیست، آن ها را اولویت بندی کنید. از خود بپرسید: کدام فرآیند بیشترین تاثیر را بر درآمد دارد؟ کدام یک بیشترین هرج ومرج و استرس را ایجاد می کند؟ با سیستمی کردن کدام فرآیند، بیشترین زمان برای شما آزاد می شود؟ با همان فرآیند شروع کنید.

گام دوم: مستندسازی و استانداردسازی فرآیندها
حالا که فرآیند مورد نظر را انتخاب کردید، باید آن را مستند کنید. هدف این است که هر کسی با دانش متوسط، بتواند با مطالعه این مستندات، کار را به درستی انجام دهد. مستندسازی می تواند به شکل های مختلفی باشد:
- چک لیست های ساده: برای کارهای روتین و مرحله ای.
- فلوچارت های بصری: برای نمایش گردش کار و نقاط تصمیم گیری.
- راهنماهای متنی قدم به قدم (SOPs): برای فرآیندهای پیچیده تر.
- ویدئوهای آموزشی (Screen Recording): برای آموزش کار با نرم افزارها، این روش فوق العاده موثر است.
مهم ترین نکته این است که مستندات را ساده، قابل فهم و به راحتی در دسترس همگان (مثلا در یک پوشه اشتراکی یا نرم افزار مدیریت دانش) قرار دهید.

گام سوم: انتخاب ابزار و تکنولوژی مناسب (نقش نرم افزارهای مدیریت پروژه)
پس از طراحی سیستم، به دنبال ابزارهایی برای اجرای بهتر آن بگردید. نرم افزارهای مدیریت پروژه مانند Asana, Trello یا ClickUp می توانند در اجرای سیستماتیک کارها معجزه کنند. این ابزارها به شما کمک می کنند تا وظایف را تعریف کنید، مسئولیت ها را مشخص نمایید، مهلت ها را تعیین کنید و پیشرفت کار را به صورت شفاف ردیابی کنید. به یاد داشته باشید: ابزار باید در خدمت سیستم شما باشد، نه برعکس. ابتدا سیستم را طراحی کنید، سپس ابزار مناسب آن را بیابید.
گام چهارم: آموزش تیم و اجرای سیستم جدید
یک سیستم عالی که کسی از آن استفاده نکند، بی فایده است. تیم خود را در فرآیند سیستم سازی مشارکت دهید و از آن ها بازخورد بگیرید. مزایای سیستم جدید را برای آن ها توضیح دهید (مثلا کاهش استرس، شفافیت وظایف، جلوگیری از کارهای تکراری). جلسات آموزشی برگزار کنید و اطمینان حاصل کنید که همه اعضا به مستندات دسترسی دارند و نحوه استفاده از سیستم و ابزارهای جدید را به خوبی یاد گرفته اند.

گام پنجم: ارزیابی، دریافت بازخورد و بهبود مستمر
هیچ سیستمی در اولین اجرا بی نقص نیست. سیستم سازی یک فرآیند پویا و مبتنی بر بهبود مستمر (Kaizen) است. پس از اجرای سیستم، عملکرد آن را به دقت ارزیابی کنید. از تیم خود و حتی از مشتریان بازخورد بگیرید. به طور منظم (مثلا هر سه ماه یک بار) جلساتی را برای بازبینی و بهینه سازی فرآیندها برگزار کنید. یک سیستم خوب، سیستمی است که دائما در حال تکامل و بهتر شدن است.
سیستم سازی در عمل
سیستم سازی در عمل جنبه های بسیاری دارد که باید به آن ها توجه داشت:
چالش های سیستم سازی در کسب و کارهای خانوادگی
کسب و کارهای خانوادگی با چالش های منحصربه فردی در مسیر سیستم سازی روبرو هستند. تداخل روابط عاطفی و حرفه ای، مقاومت در برابر تغییر از سوی اعضای قدیمی خانواده که به روش های سنتی عادت کرده اند، و عدم وجود ساختار سازمانی شفاف، از جمله این موانع هستند. کلید موفقیت در این کسب و کارها، ارتباط شفاف، تعریف دقیق نقش ها و مسئولیت ها بر اساس شایستگی (و نه روابط خانوادگی) و جلب مشارکت همه اعضا در فرآیند طراحی سیستم های جدید است.

نمونه های سیستم سازی
داستان موفقیت برندهای بزرگی که با سیستم سازی متحول شدند:
- مک دونالدز (McDonald’s): شاید مشهورترین نمونه سیستم سازی در جهان باشد. ری کراک، بنیان گذار مک دونالدز، یک همبرگر بهتر اختراع نکرد؛ او یک سیستم بهتر برای تولید و فروش همبرگر اختراع کرد. تمام جزئیات، از میزان ضخامت سیب زمینی ها تا زمان دقیق پخت و نحوه لبخند زدن به مشتری، به صورت یک سیستم دقیق و قابل تکرار مستند شده است. همین سیستم است که تضمین می کند طعم یک بیگ مک در تهران و توکیو یکسان باشد.
- استارباکس (Starbucks): موفقیت استارباکس فقط به خاطر قهوه آن نیست، بلکه به خاطر سیستم ارائه یک تجربه مشتری یکسان و دلپذیر در هزاران شعبه در سراسر جهان است. از نحوه خوشامدگویی باریستا و پرسیدن نام شما گرفته تا چیدمان فروشگاه و موسیقی در حال پخش، همه چیز بخشی از یک سیستم دقیق برای ایجاد مکان سوم (بین خانه و محل کار) برای مشتریان است.
- آمازون (Amazon): غول تجارت الکترونیک، استاد سیستم سازی در حوزه لجستیک و مدیریت انبار است. فرآیندهای فوق العاده بهینه و سیستماتیک انبارداری، بسته بندی و ارسال، به آمازون این امکان را می دهد که میلیون ها سفارش را هر روز با دقتی باورنکردنی و در کوتاه ترین زمان ممکن به دست مشتریان برساند.











برای سیستم سازی باید از نرم افزارای خاصی استفاده کرد یا می شه با روش های ساده تر هم کار رو جلو برد؟
لزومی نداره حتما نرم افزارای پیچیده استفاده بشه! اول باید فرآیندهای اصلی کسب و کار مشخص بشه و یه ساختار مشخص برای اجرای کارها تعریف بشه. بعدا اگه نیاز بود، می شه از نرم افزارای اتوماسیون و مدیریت کار هم کمک گرفت.
سیستم سازی تو کسب و کار واقعا ضروریه؟ بعضیا میگن برای شرکتای بزرگ خوبه، ولی برای کسب و کارای کوچیک فقط پیچیدگی ایجاد می کنه.
اتفاقا برای کسب و کارای کوچیک هم خیلی مهمه! سیستم سازی باعث می شه کارا قابل پیش بینی و تکرارپذیر بشن، زمان هدر نره و رشد کسب و کار راحت تر بشه. بدون سیستم، حتی کارای ساده هم می تونه زمان بر و پر از خطا باشه.
سیستم سازی فقط به فرآیندهای داخلی مربوط می شه یا می تونه به ارتباط با مشتریان هم کمک کنه؟
سیستم سازی نه تنها به فرآیندهای داخلی مربوط می شه، بلکه می تونه به بهبود ارتباط با مشتریان هم کمک کنه. با داشتن سیستم های منظم، می تونید تجربه مشتری رو بهبود ببخشید، نظرات و نیازهای اون ها رو بهتر درک کنید و خدمات بهتری ارائه بدید. این باعث می شه مشتریان راضی تر باشن و در نتیجه وفاداری بیشتری به برند شما داشته باشن.
مراحل سیستم سازی کسب و کار چیه؟ میشه به صورت خلاصه بگین که از کجا شروع کنیم؟
مراحل سیستم سازی شامل شناسایی فرآیندها، مستندسازی آن ها، طراحی و پیاده سازی سیستم و در نهایت ارزیابی و بهبود مستمر هست. ابتدا باید بفهمید که چه کارهایی در کسب و کار شما انجام می شه و سپس اون ها رو مستند کنید. بعد از طراحی سیستم، باید به طور مداوم عملکردش رو بررسی کنید و در صورت نیاز بهبود بدید. این روند به شما کمک می کنه تا کارها رو بهینه کنید و کارایی رو افزایش بدید.
من همیشه فک می کردم سیستم سازی یعنی فقط واگذاری کارا به بقیه، ولی انگار بیشتر از این حرفاست... درسته؟ یعنی خود صاحب کسب و کار هم هنوز باید درگیر باشه؟
کاملا درسته سیستم سازی فقط واگذاری نیست، بلکه یعنی ساختن یه چارچوب مشخص که کارا بدون وابستگی به شخص خاصی انجام بشن. ولی تا زمانی که اون سیستم جا بیفته و به درستی اجرا بشه، نقش صاحب کسب و کار خیلی مهمه. باید نظارت کنه، اصلاحات انجام بده و مطمئن بشه که همه چی درست پیش می ره. بعد از اون، کم کم می تونه خودش رو از اجرای مستقیم جدا کنه و بیشتر روی رشد و استراتژی تمرکز کنه.
من یه تیم کوچیک دارم که همه کارا رو خودشون انجام می دن، یعنی هر کسی چند تا نقش داره. تو این شرایط اصلا امکان سیستم سازی وجود داره یا فقط مال تیمای بزرگه؟
اتفاقا توی تیمای کوچیک، سیستم سازی می تونه خیلی بیشتر جواب بده. وقتی هر کسی چند تا نقش داره، اگه فرآیندها مشخص و ساده سازی نشده باشن، کلی دوباره کاری و سردرگمی پیش میاد. حتی یه سیستم ساده مثل چک لیست روزانه یا جدول تقسیم وظایف می تونه تاثیر زیادی بذاره. قرار نیست حتما پیچیده باشه، مهم اینه که همه بدونن چه کاری، کی، چطور و توسط کی انجام می شه.
چطور می تونیم کارکنان رو به سیستم سازی علاقه مند کنیم؟ بعضیا شاید مقاومت کنن و بگن کارمون سخت تر می شه.
مقاومت در برابر تغییر طبیعیه و این نکته مهمیه که بهش توجه کردید. برای اینکه کارکنان رو به سیستم سازی علاقه مند کنید، باید مزایای مستقیم اون رو برای خودشون روشن کنید:
• کاهش سردرگمی و استرس: بهشون نشون بدید که سیستم سازی باعث می شه وظایفشون شفاف تر بشه و از دوباره کاری ها و ابهامات کم می کنه، که در نهایت استرسشون رو کاهش می ده.
• افزایش کارایی و رضایت شغلی: توضیح بدید که با داشتن سیستم، کارها سریع تر و با کیفیت تر پیش می ره و این حس موفقیت و رضایت شغلی رو بالا می بره.
• امکان رشد و ارتقا: وقتی کارها سیستماتیک بشن، امکان آموزش و واگذاری وظایف مشخص تر می شه و این فرصت های جدیدی برای یادگیری و ارتقا برای خودشون ایجاد می کنه.
• مشارکت در فرآیند: از خودشون بخواید که در طراحی و بهبود سیستم ها مشارکت کنن. این حس مالکیت و مسئولیت پذیری رو در اونها تقویت می کنه و مقاومت رو کاهش می ده.
مهم اینه که سیستم سازی رو به عنوان یه همکار و ابزار کمکی برای اونها معرفی کنید، نه یه اجبار.
سیستم سازی باعث نمی شه کسب و کار خیلی خشک و غیرانعطاف پذیر بشه؟ اگه یهو شرایط بازار عوض شه، چطور می تونیم سریع خودمون رو وفق بدیم؟
درسته که سیستم سازی باعث ایجاد نظم و چارچوب می شه، اما هدفش سلب انعطاف پذیری نیست. در واقع، یه سیستم سازی درست و اصولی، اتفاقا باید چابکی و انعطاف پذیری کسب و کار رو افزایش بده. وقتی فرآیندها مشخص باشن، تغییر و بهبود اونها هم آسون تر می شه. شما می تونید با بازبینی دوره ای سیستم ها و فرآیندهای کسب و کارتون، همیشه اونها رو با تغییرات بازار هماهنگ کنید. سیستم سازی به شما این امکان رو میده که تغییرات رو به جای واکنش های عجولانه، به صورت مدیریت شده و هدفمند اعمال کنید.
ما تو شرکتمون بعضی از کارها رو اصلا نمی دونیم کی انجام می ده یا بعضیا رو چند نفر با هم تکراری انجام می دن. سیستم سازی تو این شرایط از کجا باید شروع شه؟
اولین نشونه ای که نیاز به سیستم سازی داری، دقیقا همینه: وقتی نقش ها و مسئولیت ها شفاف نیستن. پیشنهاد ما اینه که از ترسیم نقشه جریان کار شروع کنی. یعنی قدم به قدم مشخص کنی هر کار از کجا شروع می شه، چه کسی انجامش می ده و چه خروجی ای داره. همین کار ساده، کلی دوباره کاری رو حذف می کنه و مسئولیت ها رو روشن می کنه. بعدش می تونی وارد فاز مستندسازی و بهینه سازی فرآیندها بشی.
من وقتی از سیستم سازی حرف می زنم، بعضیا فکر می کنن دارم کار خودمو کم می کنم یا می خوام کنار بکشم. چطور می شه این ذهنیت رو تو تیم اصلاح کرد؟
این برداشت اشتباه زیاد دیده می شه. خیلی ها فکر می کنن سیستم سازی یعنی مدیر خودش رو بکشه کنار، در حالی که هدف اصلی اش ارتقای عملکرد کل تیمه. اگه با اعضا شفاف صحبت کنی و نشون بدی که این فرآیند قراره کارها رو راحت تر، دقیق تر و قابل پیش بینی تر کنه، ذهنیت منفی شون کم کم از بین می ره. وقتی ببینن نتیجه ش کاهش فشار، وضوح وظایف و نظم بیشتره، خودشون حامی سیستم می شن.
من یه مشکلی که دارم اینه که می خوام همه چی کامل و بی نقص باشه. اینقدر درگیر جزئیات و مستندسازی می شم که عملا هیچ سیستمی اجرا نمی شه و تیمم خسته می شه. راه حلی هست که از این کمال گرایی خلاص شیم و کار رو واقعا شروع کنیم؟
این دغدغه کاملا به جاست، مخصوصا تو کارهای خلاقانه. هدف سیستم سازی این نیست که جلوی خلاقیت رو بگیره، بلکه میاد کارهای تکراری و اداری (مثل ارسال پیش فاکتور، پیگیری ها، مدیریت فایل ها) رو از دوش شما برمی داره تا انرژی و زمانتون برای کارهای واقعا خلاقانه آزاد بشه. در واقع، سیستم به خلاقیت «چارچوب» می ده، نه «قفس». اینطوری دیگه ذهنت درگیر کارهای حاشیه ای نیست و روی ایده پردازی متمرکز می شه.
یه سوالی که همیشه ذهنمو درگیر می کنه اینه که سیستم سازی خلاقیت رو از بین نمی بره؟ ما تو کارمون خیلی به ایده های یهویی و انعطاف نیاز داریم. حس می کنم اگه همه چی چارچوب داشته باشه، دیگه جای نوآوری نمی مونه.
این یکی از رایج ترین تله هاست که خیلی ها گرفتارش می شن. به جای ساختن یه سیستم بی نقص، روی ساختن یه سیستم به درد بخور تمرکز کن. قانون ۸۰/۲۰ اینجا خیلی کمک می کنه. ۲۰ درصد فرآیندهای اصلی کسب و کارت رو که ۸۰ درصد نتایج رو می سازن پیدا کن و اول فقط برای همون ها یه سیستم ساده بنویس. سیستم رو مثل یه موجود زنده ببین که اول ساده شروع می کنه و کم کم کامل تر می شه.